تا پایان این هفته برمیگردم به خانه ام...خانه ای که از این پس یک عضو جدید دارد. روزهای سه نفره در انتظارمان است. خانواده ای واقعی. خیلی واقعی. تصور روزهای آینده دلم را از عشق لبریز می کند. آیا روزهای آینده ی خانواده ی کوچکمان به همین اندازه ای که در ذهنم بارها مرورش کرده ام زیبا و وصف نا پذیر خواهد بود؟ میدانم که خداوند باز هم ما را غرق در الطاف بیکرانش خواهد کرد...میدانم... این بار که قدم به این خانه خواهم گذاشت یک همسرم و یک مادر. خدایا کمکم کن خانه ی کوچکم را لبریز از عشق و شادی کنم.عشقی که چشمه ای از دریای بیکران عشق تو باشد...میخواهم دخترم در فضای عشق تو نفس بکشد. میدانم کمکم خواهی کرد. ...